Saturday 27 May 2017



این تن آغشته به خون است زتنهایی تو
پیش شب خسته جنون است زتنهایی تو
لیلی ومجنون من سرگردان عالمند
تابپرسندازفلک دیدار رسوایی تو  
خواب ترسا زخم جان خویش بود
اوندانست مشق عشق است ودلداری تو
پیرو راهی شدند عاشقان شب پرست
درمیان راه جان دادن به خونخواهی تو
نوبت من می شودتا هواداری کنم 
گرمرارخصت دهندیاران ز بیداری تو 
برمزارعاشقان رقص رفاقت می زنند
مطرب خسته چه می خواندزدینداری تو
نوبت خواب خوش دیوانگان عالم است
مست مست هم میشوندیاران زخماری تو
ذره ذره جام من پر می کنی بارقص خود
درعجب ماندم ازاین رقص وازاین فریادتو
شعربی وزن وقافیه -حاجی اقا

No comments:

Post a Comment