مرگ فانوس دلم از بدعهدی اتش نیست
حس تنهایی دل شعله ها را می کشد
چون به رقص آمدشعله درخواب هوس
درشبی زیبا کنداین قصرراویرانه ای
مرغ مینا ناله می کردازفراغ زندگی
تاکه لب رامی گشود اوهم بیچاره بود
دشمن آدم بهایی شد با نیرنگ شب
درشبی زیبا شمع هم قاتل پروانه شد
ذره ذره نفرت وفرش خون می بافند
درسکوت زندگی همراه مرگ اعتماد
لذت بودن جرمی دارد با مرگ آرزو
قاتل شیرین هم آرزوی مرگ داشت
به علت هک کردن کامپیوترازکانادا نوشتن مابقی مطلب ممکن نیست
No comments:
Post a Comment